اشکامو پاک میکنم و دماغمو میکشم بالا نگاه میکنه .. میپرسه چرا گریه میکنی ..؟ با یه چهره مظلوم یه نگاه بهش میندازم و دوباره سرم رو میندازم پایین باز اشکم رو پاک میکنم …آروم زیر لب میگم : تو چه میدونی از زندگی من جدی تر میشه .. میگه : چی شده سهیل ، … ادامه خواندن
برای جاسازی نوشته، این نشانی را در سایت وردپرسی خود قرار دهید.
برای جاسازی این نوشته، این کد را در سایت خود قرار دهید.